افق تازه-جاوید رستمی: «بانوان ایرانی در این نهضت و انقلاب سهم بیشتری از مردان دارند و امروز هم که در پشت جبههها مشغول فعالیت هستند، سهم آنها بیشتر از دیگران است و در تربیتی که اشتغال دارند، چه تربیت کودکانشان و چه تربیت خردسالانشان باز هم سهم بزرگی در این انقلاب دارند».
این سخنان فرازهایی از بیانات امام خمینی(ره) در جمع گروهی از بانوان عضو جهاد دانشگاهی اصفهان در دوم خرداد ماه سال ۶۰ است. زنان بهعنوان نیمی از جمعیت جامعه همواره پا به پای مردان برای آزادی و سربلندی ایران در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و علمی تلاش کردهاند. مقاومت گسترده زنان برای حفظ حجاب در دوره پهلوی اول، اعتراض آنان در ماجرای تحریم تنباکو و رشادتهای فراوان در دوران پیش از پیروزی انقلاب همه حاکی از علاقهمندی آنان به سرنوشت خود و جامعه میباشد. حضور گسترده زنان در تظاهراتو جریانهای مختلف سیاسی قبل از پیروزی انقلاب نشان دهنده خط فکری و اندیشه پویای این قشر جامعه برای محو استبداد و ظلم است.حضور زنان در پستهای حساس و مدیریت کلان یکی از معیارهای میزان کارکرد بالای زنان در جوامع توسعه یافته به حساب میآید. اگر فرض را بر این بگذاریم که قرار است جامعه جهان سومی ما در سالهای آتی به جامعهای پیشرفته چه از لحاظ تولید، صنعت و تجارت و چه از لحاظ اخلاقی و فرهنگی به جامعهای پیشرفته تبدیل شود، نیاز به تغییر فکر و دیدگاه نسبت به به کارگیری زنان در پستها و مشاغل مدیریتی کلان را دارد.
اینکه زنان چقدر توانسته اند در مناسبت های سیاسی و اجتماعی ورود پیدا کنند، موضوعی است که ««افق تازه»» با فاطمه راکعی نماینده پیشین مجلس و دبيرکل جمعيت زنان مسلمان نوانديش و عضو شوراي عالي سياستگذاري انتخاباتي اصلاح طلبان در میان گذاشته است که مشروح آن در ادامه منتشر میگردد:
وضعیت زنان ایرانی را از آغاز انقلاب تاکنون چطور ارزیابی میکنید؟
در سالهای نزدیک به انقلاب اسلامی، زنان در کنار مردان تحت رهبری حضرت امام خمینی در راهپیمایها و دیگر عرصهها حضور داشتند و با تمام مصائب حتی با فرزندان شیرخواره خود در مناسبتهای گوناگون شرکت میکردند. بعد از انقلاب نیز رویه به همین صورت بود و یکی از مظاهر ظهور آن نیز شرکت گسترده در انتخاباتها و در نتیجه کمک به برگزاری هرچه شکوهمندتر آن بود.
دوره جنگ تحمیلی نیز زنان به تشویق و تحریص فرزندانشان برای حضور در جبههها و جنگ با دشمن پرداختند و خود نیز بعضا در میادین جنگ حضور داشتند. اصولا به همین دلیل بود که امام خمینی همواره زنان را به مشارکت اجتماعی تشویق میکردند، چون معتقد بودند که زنان نیمی از پیکره اجتماعی و نیروی انسانی مفید را تشکیل میدهند. زنان در دوره سازندگی که بعد ازجنگ در جریان بود.
زنان تلاش خود را برای تثبیت موقعیت اجتماعی خود و فرهنگسازی برای دفاع از حقوق خود، بسیار عمیق و گسترده به کار بستند که این دست از اقدامات در سالهایی که همزمان شد با دولت اصلاحات به اوج خود رسید و بیشتر در سطح سازمانهای مردم نهاد ادامه یافت و با تاسیس این ارگانهای مردمی این نوع فعالیتها شدت گرفت.
با توجه به نزدیکی به ایام انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی، چقدر افزایش مشارکت سیاسی زنان را لازم می دانید؟
به هر تقدیر لزوم این افزایش مشارکت برای بهبود وضع کشور و خود زنان مشهود است. زنان ما در هر عرصهای که توانستند وارد شدند و به بهترین وجه آن را به پایان رساندند. دختران ما در المپیادها، عرصههای بین المللی، در عرصههای دانشگاهی و علمی و ... از لحاظ کیفی و کمی پیشرفت زیادی داشتهاند که همه این عوامل از نشانههای پویایی و نشاط کشورمان است. حالا زمان آن فرارسیده است که حضور منسجم تری در عرصه تصمیم گیری ها و مدیریت های کلان داشته باشیم!
فکر می کنید این حضور چقدر با مبانی انقلاب اسلامی و دین مقدس اسلام هم خوانی دارد؟
در این رابطه امام خمینی(ره) هم ورود بانوان واجد شرایط را در عرصه های مختلف مدیریت کشوری از مقدرات اصلی دانسته و سعی در پیاده سازی آن الگو داشت. تا با هم فکری و هم اندیسشی با برادران همین تاثیرگذاری را فزونی بخشد. با گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی، زنان نشان دادند چیزی کمتر از مردان ندارند.
البته این مسئله برای آنها و جامعه جا افتاده، اما متاسفانه در عرصههای قانونی و رسمی اجازه حضور واقعی به زنان داده نمیشود. مصرانه خواستار حضور زنان در جایگاههای تصمیمسازی هستیم، زیرا این ایده ناشی از عواطف سرشار زنان در سایه اندیشه اسلام و در سایه انقلاب اسلامی شکل گرفته است. خوشبختانه در حال حاضر هیچ خطری جایگاه زنان را از نظر علمی و فکری در جامعه تهدید نمیکند، گرچه برخی از افراطیون میخواهند از طریق تبعیضهایی که قبلا نیز بوده، به این مسائل دامن بزنند که باید گفت اینگونه رفتارها از همین حالا محکوم به شکست است.
در مقابل کسانی که همواره بر حضور پررنگ بانوان در جامعه تاکید میکردند، عقیدهای به خصوص پس از وفات حضرت امام (ره) شکل گرفت که بر سر این مشارکت اجتماعی زنان مانع تراشی میکرد. متاسفانه این صاحبان این نوع دیدگاه که همواره مغایر با دیدگاههای امام راحل بود، از زبان امام به ناحق عقاید خود را به دیگران تحمیل میکردند؛ دیدگاهی سنتی که رنگ و لعاب دینی نیز به آن داده شده بود. درحالی که اسلام دین آزادگی و آزاداندیشی در همه مسائل اعم از مسئله زنان است.
به تازگی این خبر منتشر شده است یک زن به عنوان ریاست مجلس کشور امارات انتخاب شده است. فکر می کنید چقدر با این جایگاه فاصله داریم؟
من فکر می کنم در این کشورها با اینکه سابقه تمدنی و فرهنگی کشور ما را ندارند، به خاطر اهمیت ویژه ای که برای جایگاه زنان قائلند این اتفاق سریعتر افتاده است و پذیرش اجتماعی مناسب تری در این رابطه وجود دارد. در کشور ما به خاطر پهناور بودن و جضور اقوام، اقشار، مذاهب و تفکر های مختلف از سنتی تا مردن ممکن است اقدامات از این دست دیرتر بیافتد. در عین حال جامعه ایران تلاش دارند تا زنان در مناصب مختلف از شورای نگهبان و مجلس خبرگان تا مجلس شورای اسلامی و حتی جایگاه ریاست جمهوری حضور یابد.
چقدر برای رسیدن به این جایگاه تلاش کرده ایم؟
الان اولویت ما بالا بردن کمی حضور زنان در مجلس شورای اسلامی است. سهمیه بندی درصدی برای حضور زنان هم از همین رو مطرح می شود. زنان شایسته می خواهند در اداره امور کشور سهیم باشند. الان این بحث اولویت زنان را تشکیل می دهد نه ریاست پارلمان. ما در مجالس قبل هم شاهد حضور زنان در هیئت رئیسه بوده ایم. ریاست مجلس باید برای کسی که یک شخصیت برجسته با توان مدیریتی بسیار بالا که تمام هم و غم خود را برای مجلس بگذارد، کنار گذاشته شود.
به طور کلی در مورد این بحث وضعیت کشورمان در جهان چطور است؟
حالا در آستانه ی انتخابات مجلس بحث سهمیه ی زنان در انتخابات در حالی مطرح می شود که الگوی فعلی مشارکت سیاسی زنان در کارزار انتخابات به هیچ وجه قابل قبول نیست. در شرایطی که در کشور های توسعه یافته میانگین ورود زنان به مجلس 25 درصد است ، در خوش بینانه ترین حالت میزان مشارکت زنان ایرانی 4 یا 5 درصد تخمین زده می شود. در جامعه ای که شایسته سالاری وجود داشته باشد جنسیت کمرنگ می شود و افراد بر اساس شایستگی مشارکت سیاسی دارند. اما در جامعه ای که همچنان جنسیت یکی از معیار ها باشد تا شایسته سالاری فاصله ی زیادی دارد، و این ادامه ی این شکاف می تواند
دامنه ی بحران جنسیت زدگی را وسیع تر کند.
خوب فکر می کنید اگر شرایط مهیا باشد، دیگران به واگذاری این جایگاه به زنان تن خواهند داد؟
چراکه نه! ببینید اصلا تلاشی در این مورد صورت نگرفته است؛ همانطور که تا کنون تلاشی به این صورت برای افزایش حضور زنان در مجلس و راهکاری چون سهمیه بندی درصدی صورت نگرفته است. دغدغه در حال حاضر بالابردن سطح کمی و کیفی نمایندگان زن مجلس شورای اسلامی در انتخابات آتی آن است.
این سهمیه 30 درصدی چقدر می تواند تاثیرگذار باشد؟
قطعا حضور 30 درصدی زنان حضور آن ها را در تصمیم گیری های کلان و همچنین حوزه زنان اثرگذارتر کرده و به تبع آن ثمرات میمونی هم برای جامعه ایرانی دارد.
بحثی که تحت عنوان «زنان به زنان رای نمی دهند» را چقدر واقعی و در جریان می دانید؟
من فکر نمی کنم اینطور باشد. همه ملت ایران از آگاهی لازم برخورداند تا بر اساس شایستگی افراد و فارغ از جنسیت آنان رای خود را به صندوق ها بریسند. باید توجه داشت که تا الان اینطور برای افزایش حضور کمی و کیفی زنان در مجلس تلاش نکرده بودیم که به نتایج دلخواه برسیم. امری که انشالله با تلاش های جدید رخ داده در انتخابات آتی مجلس نتایح میمون و مبارک خود را نشان خواهد داد. البته برخي اوقات مشكل اعتماد به نفس نيز وجود دارد چون در عرصههاي سياسي و اجتماعي كمتر كار كردهاند.
آیا مجموعه جریان اصلاح طلبی با این تصمیم همراهی دارد؟
اصلاحطلبان به اين دليل كه در شعارهاي خود نيز هميشه به مشاركت مردم براي ساختن سرنوشت خود تاكيد داشتهاند، از سالها پيش حضور پررنگ زنان در تصميمگيريها، برنامهريزيها و مديريتهاي كلان را از وظايف خود ميدانستهاند. خوشبختانه احزاب شناسنامه دار جریان اصلاح طلبی این پیشنهاد را قبول کرده و قول همراهی داده اند. گفتنی است این پیشنهاد در شورای سیاست گذاری انتخاباتی اصلاح طلبان نیز مطرح شده است که با موافقت اعضا روبرو شده است. مسئله ای که می ماند این است که هر زنی که توانمند و کارآمد است بیاید و ثبت نام کند تا به عنوان نامزد از وی استفاده شود. قطعا زنان نواندیش و دارای توان اجرایی بالا باید در مجلس آتی حضور داشته باشند و این جز با جنبش همگانی اعلام نامزدی زنان توانمند همراه نخواهد بود.
آیا برای همین اعلام نامزدی زنان برنامه ریزی شده است؟
ماههاي متمادي است كه ما در اين زمينه براي حضور موفقتر زنان در حال تلاش هستيم. با زنان توانمند، دانشگاهي و متخصص كه در گذشته نيز در دولت اصلاحات حضور داشتهاند، تجربه داشته و شناخته شده هستند گفتوگو ميكنيم تا حتما به عرصه آمده و كانديدا شوند. همينطور در شهرستانها با چهرههاي اصلاحطلب شاخص و با احزابي كه در شهرستانها نمايندگي دارند مذاكراتي داشتهايم كه اگر از سوي معاونت زنان شوراي هماهنگي اصلاحات، جمعيتها و احزاب زنان فهرستهايي ارائه شد و مورد توافق تمامي آنها بود، مورد حمايت اصلاحطلبها قرار بگيرند. براي اينكه اين اتفاق رخ دهد هم به لحاظ مادي و هم به لحاظ معنوي بايد به زنان كمك شود. زنان از لحاظ اقتصادي به ويژه در شهرستانها آنقدر قوي نيستند كه بتوانند با مرداني رقابت كنند كه در گذشته در اين عرصه حضور داشتهاند. زنان ما به ويژه زناني كه تاكنون به اين عرصه ورود نكردهاند براي اينكه بتوانند در مجلس حضور پيدا كنند نياز به مساعدت اصلاحطلبان آگاه و پيشرو دارند.
برخی معتقدند این نوع سهمیه بندی به نوعی عملی علیه زنان و در راستای تحقیر آنان است؛ زیرا با نادیده گرفتن آنان اینطور القا می شود که زنان نه تنها به خاطر شایستگی وارد مجلس نشده اند بلکه از سوی دلسوزی که منت های فراوانی هم داشته این درها به رویشان باز شده است. نظر شما در این مورد چیست؟
در اين زمينه نيز از ماهها پيش با بزرگان اصلاحات وارد گفتوگو شديم و با 30 درصد حضور زنان آن هم نه به عنوان سهميهبندي موافقت شد. در برخي از كشورها حالتي از سهميهبندي وجود دارد كه زنان هر چند چندان هم توانمند و متخصص نباشند به مجلس راه پيدا ميكنند.
يعني حتي اگر چندان با مردان از نظر تخصص و توانمندي هم قابل مقايسه نباشند به مجلس راه پيدا میكنند تا به اين ترتيب آغازي براي حضور زنان در عرصههاي سياسي و مشاركت آنها باشد. ما در حال حاضر به دنبال اين نوع سهميهبندي نيستيم. ما در اين سالها بسيار انتظار چنين سهميهبندي را كشيدهايم و رخ نداده است. اما در اين دوره جمعيت زيادي از زنان توانمند، تحصيلكرده و متخصص وجود دارد كه در مديريتهاي مختلف قرار گرفتهاند و توانمندیهاي آنان سنجيده شده و تجربه كافي دارند.
اما باید توجه داشت که منظور ما سهميهخواهي نيست. اگر در سالهاي ابتدائي اين سهميه در نظر گرفته ميشد، بسيار خوب بود اما با وجود تلاش بسيار عملي نشد چون زنان آن زمان نيز با وجود اينكه در توانمندي زنان ترديد وجود نداشت، چندان شناخته شده نبودند.
حتي اگر 30 سال پيش 30 درصد از زنان به عنوان سهميه وارد مجلس ميشدند، نه تنها هيچ اتفاق بدي نميافتاد كه خيلي نيز بهتر از زمان حاضر بود. در حال حاضر نيز ما معتقد هستيم زنان بايد 50 درصد مجلس باشند و حق زنان شايسته است كه بتوانند وارد مجلس شوند، حتي اگر بيشتر از 50 درصد باشند. اين اتفاق بايد رخ دهد ولي تا آن زمان چون بسياري از مردم به فهرستها راي ميدهند به اين نتيجه رسيدهايم كه زنان 30درصد باشند.
ضمنا یکی از راهکار های شناخته شده در دنیا برای همین افزایش مشارکت سیاسی زنان (تبعیض مثبت) است، به این معنا که برای عده ای که همواره حقوقشان مورد تعرض قرار گرفته است سهمیه ای مشخص در نظر گرفته شود، تا بتوانند تا حدی محرومیت های گذشته را کاهش دهند. در شرایطی که در یک جامعه نگاه فرا جنسیتی وجود داشته باشد ، تبعیض مثبت می تواند پذیرش ضعف به حساب آید، اما در شرایط کشور ما بدون این ساز و کار نمی توان برابری را انتظار داشت. اگر بدون تبعیض مثبت می توانستیم به وضع ایده آل مشارکت زنان برسیم تا به حال در طی چند دوره انتخابات این مشکل بر طرف
می شد، اما هنگامی که شاهد عمیق تر شدن شکاف جنسیتی هستیم
بی شک بدون در نظر گرفتن شرایط خاص نمی توانیم امید به بهبود داشته باشیم.