آخرین اخبار
پربازدیدترین
کد خبر : ۱۲۷۱۳
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۱ - ۲۸ اسفند ۱۳۹۴ - 18 March 2016
پرونده ویژه « افق تازه» درباره فروش جنين و نوزادان
افق تازه - گلناز پرتوی مهر: غم نان، قاچاق انسان، تجارت کثیف، تصور آینده ای بهتر برای فرزند برای پدیده ای به نام فروش نوزادان به ثمن بخس بسیار دردآور است تاریخ و سوابقی را نمی توان برای پدیده شوم فروش نوزادان در ایران متصور شد اما در برهه فعلی این پدیده امروزه به عنوان یکی از آسیب های اجتماعی در جامعه تبدیل به یک تجارت کثیف شده است .
 انسان این اشرف مخلوقات با کار آفرینی به بهانه غم نان پس از روآوری به فروش همه غیر ممکن ها امروز غیر ممکن دیگری نیز به لیست سبد فروش و یا خرید خود اضافه نموده است. آری تصور فروش نوزاد و یا تجارت آن با هر هدفی کار دشواری است حتی اینکه در اطراف بیمارستانها عده ای خریدار نوزاد، منتظر محصول خود باشند تا با بهای مشخص شده کالای خود را با هدفهای واسطه گری برای تامین محصول منتظران صفوف فرزند خواندگی،تجارت اعضاء، تامین نیروی کاری مخصوصا حاملان آینده مواد مخدر و ... تحویل گیرند .
راستی جایگاه خرید وفروش نوزاد مطابق کدام بخش از رفتارهای اخلاق انسان تعریف می گردد؟ به نظر قانون 9 ماده ای مصوبه مجلس شورای اسلامی در سال 81 تحت عنوان حمایت از کودکان و نوجوانان و ممنوعیت هر گونه خرید وفروش افراد زیر 18 سال، تا کجا توانسته این مهم را پوشش دهد؟ آیا علم روانشناسی در این خصوص بلا تکلیف است ؟ آیا قانون و اجرای آن نقصی دارد و شاید پلیسی مخصوص می باید  برای این پدیده شوم به کار گرفته شود؟
به نظر می رسد این روزها حساسیت مسئولان نسبت به موضوع نوزادفروشی بیشتر شده است. سعید منتظرالمهدی سخنگوی نیروی انتظامی نیز در این باره می گوید: «کودک فروشی جرم تلقی می شود و در این زمینه حساسیت بیشتری ایجاد شده و چنانچه مواردی از این دست ببینیم، برخورد قانونی خواهد شد.»
فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز در این باره می گوید: «برای حل مسئله خرید و فروش کودکان باید فکری به حال زنان آسیب دیده کرد.» سردار حسین ساجدی نیا می افزاید: «اطلاعاتی درباره میزان خرید و فروش کودکان به پلیس نرسیده اما این به معنای نداشتن این اطلاعات نیست.»
وی می گوید: «بیش از 1500 زن معتاد متهاجر (کسی که اعتیاد خود را آشکار می کند) در تهران وجود دارد در حالی که چهار سال پیش حدود یکصد زن معتاد متهاجر در تهران وجود داشت.»
براساس قانون مساله خرید و فروش نوزاد، جرم انگاری نشده و تنها قضات می توانند کودک را از والدین جدید بگیرند و به والدین اصلی اگر وجود داشته باشند بدهد. اگر خریداران نوزاد از دزدی بودن آن مطلع باشند شریک جرم ربایندگان تلقی می شوند و برای آنها مجازات در نظر گرفته می شود اما اگر در جریان نباشند کودک از آنها گرفته شده و در مراکز نگهداری بهزیستی نگهداری می شود تا دادگاه برای سرنوشت وی تصمیم بگیرد. بررسی قوانین کیفری ایران نشان می دهد که تا آذرماه 1381، قانونی که خرید و فروش کودکان را جرم تلقی کنند وجود نداشته است و فقط در مواد پراکنده قانون مجازات اسلامی نظیر ماده 631 دزدیدن، مخفی کردن یا جابه جا کردن اطفال جرم تلقی و برای آن شش ماه تا سه سال حبس در نظر گرفته شده است.
با این حال هیچ کدام از ماجراهای فروش نوزاد به اندازه ماجرای باند اصفهان پرسر و صدا نبوده است. اعضای این شبکه بزرگ فروش نوزادان، بعد از دستگیری به فروش 145 نوزاد اعتراف کردند. این باند از یک پزشک، سه ماما، سه پرستار و دو کارمند ثبت احوال تشکیل شده بود. گفته می شود که بسیاری از این بچه های اصفهانی را به کویتی ها فروخته اند. اعضای این باند، نوزادان را 10 میلیون تومان به زوج های نابارور می فروختند. سردسته باند یک پزشک بود. او نوزادان را به محض تولد می فروخت و سه ماما هم خریداران و فروشندگان را شناسایی می کردند. ماجرای این باند هم شبیه بقیه داستان های فروش نوزاد است. یک طرفش زوج هایی که به خاطر فقر مالی نمی توانستند بچه شان را نگهداری کنند یا دخترانی که ناخواسته باردار شده بودند و سمت دیگر خانواده هایی که در حسرت فرزند می سوختند. ماماها بعد از شناسایی فروشنده ها، دنبال خریدار می گشتند و آنها را از بین زوج های نابارور شناسایی می کردند. پس از شناسایی خریدار و فروشنده، پزشک مربوطه وارد عمل می شد. او با کمک سه پرستارش، زن باردار را در کلینیکش بستری می کرد. نشانی و مشخصات فروشنده را می گرفت و زایمان را انجام می داد. بعد از زایمان هم حلقه آخر زنجیر، فعالیتش را آغاز می کرد. سردسته باند گواهی تولد جعلی با مهر بیمارستان یا زایشگاه تهیه می کرد و آن را به اعضای باند در اداره ثبت احوال می داد. دو عضو این باند که کارمند ثبت احوال بودند با مدارک جعلی تولد نوزاد و مدارک زوج خریدار به نام آنها برای نوزادان شناسنامه صادر
 می کردند. آنها 10 میلیون تومان از خریدارها می گرفتند، یک میلیون تومانش را به فروشندگان می دادند و بقیه اش را بین خودشان تقسیم می کردند.
اعضای این باند در هفت سال فعالیتشان بیش از پنج میلیارد تومان به دست آورده بودند. به گفته بسیاری از کسانی که در رابطه با خرید و فروش نوزادان دستگیر شده اند بیش تر متقاضیان خواهان نوزاد دختر هستند از این رو قیمت نوزادان دختر تا یک میلیون تومان بیشتر از پسران است. اما از طرف دیگر به  گفته فاطمه دانشور رییس کمیته اجتماعی شورای شهر خانم های کارتن خواب و زنان روسپی به هنگام زایمان در برخی از بیمارستان های جنوب و مرکز شهر مراجعه و پس از به دنیا آمدن نوزاد با دریافت 100 تا 200 هزار تومان بچه خود را می فروشند. اکثر نوزادان متولد شده مبتلا به ویروس HIV هستند.
وی اظهار داشته خرید و فروش این
 بچه ها هم اکنون در اطراف چند بیمارستان انجام می شود که البته این نکته حائز اهمیت است که مسئولان بیمارستان هیچ تقصیری در این زمینه ندارند. نوزادانی که توسط مادران معتاد و کارتن خواب متولد می شوند توسط باندهای مختلف اعم از متکدیان خریداری می شود که به دلیل بیماری های بسیار این کودکان و عدم نگهداری صحیح این بچه ها هم عمر زیادی ندارند.بر اساس آمار عملکرد سازمان بهزیستی تقریبا سالانه بین 1000-800 کودک به فرزندی سپرده می شوند. این در حالی است که تعداد متقاضیان فرزندخواندگی چند برابر کودکانی است که به فرزندی سپرده می شوند. این امر حاکی از آن است که تقاضا برای دریافت کودک به مراتب بیش از تعداد کودکان قابل واگذاری به خانواده هاست. از سوی دیگر فرآیند اجرایی فرزندخواندگی مستلزم هماهنگی های بین بخش سازمان بهزیستی، اداره سرپرستی قوه قضاییه، نیروی انتظامی، مراکز درمان ناباروری و سازمان پزشکی قانونی و ... است که همه اینها به اضافه فهرست طولانی انتظار برای دریافت کودک، فرآیند فرزندپذیری را برای متقاضیان فرزندخواندگی به طور طبیعی طولانی و زمانبر می سازد.
این مشخصه تقریبا در همه کشورهای دنیا یکسان است. برای مثال در ایالات متحده آمریکا به عنوان کشوری که یکی از بیشترین موارد فرزندخواندگی در آن اتفاق می افتد، زمان انتظار برای دریافت کودک به طور متوسط دو سال است. متاسفانه برخی متقاضیان به واسطه درمان های طولانی مدت ناباروری که نتیجه ای نداشته، به دنبال یافتن یک گزینه فوری و آنی و راه های غیرقانونی فرزندپذیری برای بچه دار شدن و جبران زمان از دست رفته هستند که اغلب نتیجه ای برای آنها به همراه ندارد. والدین متقاضی پس از سال ها درمان ناباروری ناموفق هنگام مراجعه به سازمان بهزیستی با یک نوع شبهه ذهنی مراجعه می کنند که نوزاد دلخواه خود را به خانه ببرند.»
 آری این روایت تکراری کودکانی است که هر روز آنها را سر چهارراه ها یا مترو می بینیم، نه می توانند بخوانند نه می توانند بنویسند، تنها چیزی که از همان ابتدا آموزش دیده اند، کار کردن است. آنها از صبح کار می کنند تا شب پدر و مادرهای جعلی یا پدر و مادرهای خودشان با خیال راحت مواد بکشند. کارگرانی که اگر خوب کار کنند، خریداران فراوانی دارند. این روزها دوباره این روایت تکراری بر سر زبان ها افتاده است.
درهمین راستا «افق تازه»  با کارشناسان مربوطه به بحث و کفتگو پرداخته است که از منظرتان می گذرد .

عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: