آخرین اخبار
کد خبر : ۴۱۸۴۶
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۳ - ۳۱ تير ۱۳۹۶ - 22 July 2017
دیپلمات بازنشسته کشور؛
یک ماه و نیم از زمان قطع روابط 4 کشور عربی با دوحه، ثروتمندترین کشور جهان می گذرد، قطع روابطی که به اعمال تحریم های شدید علیه این کشور منتهی شد. در کنار این تحریم ها یک لیست 13 گانه شروط اعراب با هدف آشتی نیز برای امیر قطر ارسال شد؛ شروطی که البته با مخالفت دوحه همراه شده است.
به گزارش افق تازه اکنون و با وجود تلاش های برخی از کشورهای منطقه و همچنین پایتخت های اروپایی و واشنگتن هیچ نشانه ای از پایان بحران قطر دیده نمی شود، بحرانی که بهانه آن حمایت قطر از ایران، حزب الله، اخوان المسلمین ... بود.
سفیر سابق ایران در اردن در گفت و گو با نامه : از بحران قطر صادرات کاهو و گوجه فرنگی و خیارش به ما رسیده / اعراب و ایران هیچ گاه در یک جبهه قرار نمی گیرند/قطری ها تا امروز خوب بازی کردند/ریاض و دوحه مشترکا منطقه را بهم ریختند/ عربستان و قطر فکر می کردند بشار اسد 3 ماهه سقوط می کند/ تقابل نظامی به وجود نخواهد آمد

نصرالله تاجیک، سفیر سابق ایران در اردن اما نظر متفاوتی دارد، وی بر این باور است که بحرانی در میان نیست و تنها اختلافاتی میان کشور های عربی پیش آمده است که به هیچ وجه ارتباطی با ایران ندارد، تا چندی دیگر این اختلافات حل و فصل خواهد شد و هیچ گاه به تقابل نظامی نخواهد رسید. وی البته انتقاداتی نیز به سیاست خارجی کشور مطرح کرد که مشروح این مصاحبه را در ادامه می خوانید:

بحران قطر در شرایط کنونی چه شاخص هایی در بردارد و چه آینده ای برای آن متصور هستید؟

من کلمه بحران را در خصوص اتفاقات اخیر مربوط به قطر نمی پسندم. مثلا وقتی ما از کلمه بحران در قبال سوریه استفاده می کنیم واقعا در این کشور بحران به وجود آمده است، چرا که هم بحران انسانی و هم به هم ریختن ژئوفیزیک منطقه را شاهد هستیم و عملا نه تنها این کشور بلکه منطقه و غرب را نیز درگیر کرده است. اما اتفاقات یک ماه اخیر قطر مربوط به اختلافات میان این کشور با عربستان است. این اختلافات نیز نه اولین بار است و نه آخرین بار . مسبوق به سابقه بوده و بخشی از آن ریشه تاریخی دارد.

با این وجود، من اسم «اختلاف بین دو کشور» را بر روی اتفاقات اخیر قطر می گذارم چرا که ریاض و دوحه در کنار یکدیگر بودند و در کنار یکدیگر بسیاری از سناریوهای حال حاضر منطقه را رقم زدند و مشترکا منطقه را بهم ریختند. این موضوعی است که حداقل از سال 2001 تاکنون برای همه عیان است و هیچ کدام از این دو کشور نیز نمی توانند آن را تکذیب کنند.

یکی از اقدامات مشترک این دو کشور حمایت از جنگ نیابتی در سوریه و به راه انداختن جنگ یمن است. عربستان و قطر به گروه های مخالف و معارض در سوریه پول و سلاح دادند ، ترکیه نیز در کنار این دو کشور بود و کانال عبور و مرور و خدمات درمانی و دیگر امکانات در اختیار این نیروها قرار می داد.

اما اکنون شرایطی متفاوت شده است. قطری ها روشی منعطف در بازی های منطقه ای و بین المللی دارند و می توانند خیلی سریع تغییر موضع بدهند و جابه جا شوند. سعودی ها اما نه، به دلیل محافظه کاری انعطاف ندارند و حاضر به تغییر جایگاه و مواضع خود نیستند، اما قطر انعطاف دارد و میگوید الان متوجه شدیم کار ما در سوریه و یمن غلط بوده است.

البته باید کار حقوقی انجام شود، نمی شود که کشوری یا کشورهایی بیایند برای منطقه دردسر ایجاد کنند و جنگ برپا کنند و بعد بگویند اشتباه بوده است. عربستان، قطر و ترکیه فکر می کردند بشار اسد 3 تا 6 ماهه سرنگون می شود، اینها نمی دانستند که سرنگونی و یا تغییر یک رژیم به مولفه های بسیاری بستگی دارد.

حتی آمریکا هم نمی تواند برای یک کشور اینگونه تصمیم بگیرد چرا که آمریکایی ها نه تصویر شفافی از منطقه و مشکلات و چالش های کشورها دارند و نه هدف مشخصی و نه نیروی قابل اعتمادی در سوریه. اینکه مثلا اگر اکنون اسد برود چه کسی بیاید؟ البته که سوریه برای آمریکا مهم است چرا که در نزدیکی مرزهای اسرائیل قرار دارد.

عربستان و متحدانش در کنار آمریکا برآورد اشتباهی درباره سوریه داشتند و فکر می کردند اسد تنهاست و ایران نیز به دلیل مشکلاتی که دارد ممکن است منفعل عمل کند. اکنون اما عربستان و قطر به زمین سفت رسیده اند و فهمیده اند سرمایه گذاری آنها در سوریه جز خرابی و شکست چیزی برای آنها در برنداشته است.

متاسفانه یک کج سلیقگی نیز در ایران راه افتاد که گفته شد قطر و عربستان بر سر ایران مشکل دارند و به همین خاطر این اتفاقات میان دو کشور رخ داده است اما این در حالی است که ایران در این معادله نقشی ندارد.

اما بسیاری از تحلیلگران و رسانه ها از لفظ بحران برای اتفاقات اخیر قطر استفاده می کنند چرا که بر این باور هستند معادلات منطقه با تصمیمات 4 کشور عربی علیه دوحه تغییر کرده است، مثلا دوحه تهران و آنکارا در یک جبهه و عربستان و متحدانش در یک جبهه جداگانه

اگر نگوییم که این تحلیل خوش خیالی است بسیار خوشبینی است ، اعراب و ایران هیچ گاه در یک جبهه قرار نمی گیرند تمام.

اولا بستن مرز زمینی حیات و ممات یک کشور نیست، اگر مرز زمینی را بستند مرز دریایی هست، اگر مرز دریایی را بستند مرز هوایی هست و هزار راه دیگر . متاسفانه ما به دلیل نداشتن استراتژی در طول سالیان گذشته به طور عام در منطقه و به طور خاص درباره کشورهای منطقه با این سوء تفاهم ها مواجه می شویم.

من نمی گویم اتفاقات اخیر قطر برای ما فرصت ایجاد نمی کند، اما این فرصت باید در زمینه خودش مورد بررسی قرار بگیرد. درختی میوه می دهد که در شرایط و بستر مناسب آن باشد اما این که فکر کنیم محورها در منطقه جابه جا شده است و ایران و قطر و ترکیه در کنار هم قرار گرفته اند اشتباه است. ترکیه خودش کاملا از ما سوء استقفاده می کند. آنکارا در ماجرای بهم ریختن خاورمیانه نقش اساسی داشته است.

ببینید این کشورها همسایه های ما هستند، بله باید به همسایه توجه کرد و روابط خوبی با او داشت اما به این معنا نیست که ما باید سود خیلی بالایی از همسایه نصیبمان شود، ممکن است دو کشور اهداف متفاوت داشته باشند اما همدیگر را بی خطر کنند و روابط خوبی هم بایکدیگر داشته باشند و حسن همجواری را رعایت کنند، اما اگر این روابط بخواهد قدم به قدم بیشتر شود نیازمند تطبیق آن با اهداف و منافع ملی کشور است.

معتقدم که دعوای میان اعراب و قطر تا چندوقت دیگر توسط کشورهای خارجی حل و فصل می شود و اساسا اجازه نمی دهند این گونه مسائلی از یک حدی فراتر برود.

بنابراین شما معتقدید بحران قطر یا به گفته شما اختلاف میان قطر و عربستان به تقابل نظامی نمی رسد؟

اصلا، اصلا و هرگز این اتفاق نمی افتد. 3 سال پیش شرایط طوری بود که عربستان تصمیم به اقدام نظامی در یمن گرفت و قطر هم پذیرفت چون شرایط ایجاب می کرد.

اینکه اکنون قطر می گوید ما اشتباه کردیم خودش یک ارزش است . ببینید اینها (عربستان، قطر و امارات) 3 کشوری هستند که سیاست خارجی ما را در 25 سال گذشته در منطقه با مشکل مواجه کردند و تمام منابع و نیروی ما را در سوریه گرفته اند؛ ما بهترین فرصت را داشتیم که در سال های گذشته در ارتباط با سرمایه گذاری های داخلی و خارجی وارد عمل شویم اما درگیر بحران سوریه شدیم و این موضوع توان سیاست خارجی ما را گرفت.

ما نباید خیلی خوش بین باشیم که روابط عربستان و قطر به همین صورت باقی می ماند و شورای همکاری خلیج فارس از هم پاشیده می شد، این موضوع اتفاق نمی افتد و این کشورها چند وقت دیگر مسائل خود را با حضور قدرت های خارجی حل خواهند کرد و اگر ما وارد نشویم آنها زودتر مسائل خود را حل می کنند.

به همین خاطر معتقدم که تغییر محورها در منطقه هیچ معنایی ندارد. عربستان هم در قبال قطر اشتباه کرده است و وقتی درخواستهایش از دوحه را مطرح کرد همه کشورهای اروپایی و واشنگتن به آن واکنش نشان دادند و عنوان کردند که این درخواست ها زیاده خواهی است. وقتی این شرایط برقرار است انتظار نمی رود این تقابل از این جلوتر برود و عمیق تر شود. اصلا فرض کنید قطر از شورای همکاری خلیج فارس خارج شود، مگر چه اتفاقی می افتد، عربستان با یک سرمایه گذاری هنگفت بر شورای همکاری خلیج فارس سلطه دارد که واقعیت است.

من باور نمی کنم که اختلاف میان قطر و عربستان به سمت تقابل نظامی برود. به عقیده من سناریوی بعیدی به نظر می رسد.

عملکرد دوحه در قبال خواسته های 4 کشور عربی و شرط و شروط ها و همچنین تمایل این کشور برای نزدیکی به تهران و آنکارا را چگونه ارزیابی می کنید؟

قطری ها تا الان خوب بازی کردند و از ابزارهایی که در اختیار دارند به نحو درست استفاده کردند. البته قطری ها به پشتوانه ثروت هنگفت ناشی از سرمایه گذاری در گاز و وابسته کردن 25 درصد مصرف گاز جهان به خودشان در وضعیت بسیار خوبی به سر می برند و به همین خاطر با ارامش خاطر تصمیم گیری می کنند اما اینها 20 تا 30 سال تلاش کردند تا توانستند به اینجا برسند، بنگاه تبلیغاتی الجزیره را راه انداخته اند که اهرم قدرتی برای این کشور شده است، ما باید به این موارد توجه کنیم و ایرادی ندارد اگر بگوییم باید از آنها یاد بیگریم.

به نظر می رسد سیاست خارجی ما به دوران کهولت خود رسیده است و ما نمی توانیم از فرصت های خود استفاده کنیم، در همین موضوع قطر خیار و گوجه فرنگی و هندوانه اش به ما رسیده است و ببینید ترکها چه حجمی از سرمایه گذاری و اعزام نیرو به قطر را به خود اختصاص داده اند. بله شما شاید بگویید آن کشور باید از ما بخواهد اما من می پرسم چه شده است که ترکیه از دو هزار کیلومتر آن طرف تر با این حجم از سرمایه گذاری به قطر می رود اما ما نمی توانیم از این فرصت استفاده کنیم.

پیشنهاد شما برای سیاست خارجی کشور چیست که از این وضعیت که از آن سخن می گویید خارج شود؟

بحث سیاست خارجی با بحث وزارت خارجه با یکدیگر متفاوت است ، وزارت خارجه درست است که دستگاه عامل است اما این در ادبیات و کتاب و قانون است اما در عمل دستگاه های مختلف درگیر موضوع سیاست خارجی هستند.

ما میگوییم تمام نهادهایی که درگیر مساله سیاست خارجی هستند باید به این فکر باشند که ما با ترکیه چه تفاوتی داریم که به طور مثال در مساله قطر اینگونه با ما رفتار شده است؟ مسائل مختلفی وجوددارد اما وزارت امور خارجه مسئولیت دارد، ممکن است وزارت خارجه نیز همین انتقاد را داشته باشد اما برای تجربه باید این مسائل واشکافی شود، شتاب تحولات بسیار زیاد است و با سرعت به پیش می رود و همه کسانی که دست اندرکار سیاست خارجی هستند باید در نظر داشته باشند و نسبت به بررسی مسائل بر پایه منافع ملی و تدوین استراتژی در این زمینه اقدام کنند.

در صحبت هایتان به این موضوع اشاره کردید که عربستان انعطاف قطر را ندارد و محافظه کار است، آیا در شرایط کنونی و با تغییرات اخیر بازهم عربستان را کشوری محافظه کار می دانید؟

عربستان بر روی چند گسل قرار دارد و در دوران گذار است، گسل نسلی، گسل مبارزه قدرت، گسل جانشینی و وضعیت پایداری ندارد.

اینکه عربستان ولیعهد خود را تغییر می دهد موضوع داخلی است و به ما ربطی ندارد ما که مسئول گزینش و انتخاب ولیعهد عربستان نیستیم، ما باید ببینیم چه منابعی داریم و چه می خواهیم.

این فردی که اکنون به عنوان ولیعهد جدید عربستان انتخاب شده است یک اصلاح گر است و در حقیقت به دنبال آن است که جامعه سنتی عربستان را به سمت جامعه مدرن سوق دهد، مدافع حقوق زنان است به دنبال این است که زنان حق رای داشته باشند و رانندگی کنند اینا ارزش است و بد نیست، اتفاقا اینکه در همسایگی ما کشوری مدرن باشد بهتر از وجود یک کشور تندرو است.


اما ریاض در قبال ما سیاست های خصمانه و دشمنی در پیش گرفته است...

بله، ایران بازیگری مهم و کلیدی در منطقه است و رفتارها و اقداماتش در منطقه بر کشورهای دیگر تاثیرگذار است،  ما با عربستان بر سر یک سری مسائل اختلاف داریم و بر سر یک سری مسائل رقابت داریم.

می توانیم از عربستان انتقاد کنیم و بگوییم که آقای عربستان شما تعلق خاطر، اهداف، رویکرد و منافع سیاسی ما را امنیتی نکنید، این  حرف خوب و قابل فهمی است، اما باید به خاطر داشته باشیم که عربستان و متحدانش درصدد مقابله با اقدمات ما در منطقه هستند، نمی خواهیم قضاوت کنیم و کسی را محکوم کنیم بلکه باید روشی را به کار ببریم تا تعلق خاطر و منافع ما تبدیل به مسائل امنیتی نشود.

بنابراین باید بدانیم ما چه اهدافی در منطقه داریم و اهدافمان را برای داخل و خارج قابل فهم عمومی کنیم، باید الگویی از خود در منطقه ارائه کنیم که همراهی بیشتری در منطقه به همراه داشته باشد ، به طور مثال یقینا عربستان در یمن جنایت می کند، اما ما باید با الگویی رفتار کنیم که همه بگوید عربستان چرا در یمن جنایت می کند.

ما و عربستان اختلاف داریم و در این زمینه پیدا کردن راه حل اختلاف مهم است چرا که اختلاف فی نفسه بد نیست و نحوه حل اختلاف مهم هست. اکنون متاسفانه زمینه دیالوگ میان ایران و عربستان از بین رفته است و بخشی از آن متوجه ما و بخشی از آن تقصیر سعودی هاست.

ما باید به ریشه مسائل بپردازیم، حرف ها و مواضع بد مقامات عربستان را نمی شود درمان کرد برای درمان اختلافات باید به ریشه این مسائل بپردازیم.

عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: