آخرین اخبار
کد خبر : ۸۰۴۱۳
تاریخ انتشار: ۱۲:۱۵ - ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - 30 April 2019
رفتارهای غیرحرفه‌ای مدیران صداوسیما تا آنجاست که مخاطب هنوز نمی‌داند دلیل اصلی تعطیلی نود را باید به خاطر علی فروغی مدیر شبکه سه بدانند یا علی‌عسکری مدیر سازمان یا فشارهایی از خارج از سازمان.
حالا درست 6 دوشنبه از سال 98 می‌گذرد و تلویزیون این دوشنبه شب‌ها را بدون نود سپری کرده است. اگرچه عادل فردوسی‌پور سال گذشته را با حاشیه‌های فراوان طی کرد و آنچنان‌که خودش در جشنواره جام‌جم گفت، سخت‌ترین سال کاری‌اش را سپری کرد اما شاید تصور می‌کرد دریافت دو جایزه و تندیس از طرف هیات داوران جشنواره‌ای که خود تلویزیون برگزار کرده است و همچنین دریافت تندیس از طرف مردم کشورش می‌تواند مهر تاییدی بر ادامه همکاری‌اش باشد و حاشیه‌های ایجاد شده برای کارش را پایان دهد.

با این حال وقتی عوامل برنامه در آخرین دوشنبه سال به دنبال هماهنگی‌ها برای پخش نود و همچنین دعوت از مهمان ویژه برنامه‌شان مهران مدیری بودند یکباره برنامه از کنداکتور شبکه خارج شد و آخرین نود سال 97 به آخرین تلاش‌های تیم یک برنامه 20 ساله برای روی آنتن رفتن تبدیل شد؛ تلاشی که جز حسرت حاصلی نداشت.

بخش ناباورانه ماجرا اما آن‌قدر بود که مردم هنوز منتظرند تا بالاخره برنامه محبوب‌شان در یکی از دوشنبه شب‌های هفته‌های آتی به پخش برسد. حتی اگر یک برنامه دیگر جایگزینش کرده باشند و حتی اگر همه مصاحبه‌های مدیران در راستای بسته شدن پرونده نود باشد. شاید به این دلیل که نود مثل همه برنامه‌ها و فیلم و سریال‌هایی که یک روز توقیف می‌شوند و مخاطب به آن عادت می‌کند، نبود. در همین مدت کوتاه یک ماهه بسیاری از هنرمندان و کارشناسان جامعه‌شناسی و روانشناسی و حتی دینی به تفصیل یا مختصر از نود گفتند.

مردم هشتگ‌ها زدند و بیش از هزار نفر از اهالی رسانه نامه درخواست‌شان برای پخش برنامه را خطاب به عبدالعلی علی‌عسکری رییس صداوسیما امضا کردند. نود به یک بحران کوچک رسانه‌ای تبدیل شد و مدیران صداوسیمای کشور حتی حاضر نشدند برای ختم برنامه برندشان مجلس درستی برپا کنند و حداقل اجازه دهند مخاطبان به عزایش بنشینند. مدیران اما به جای این کار سکوت پیشه کردند و رفتارهای متناقضی داشتند که هنوز تکلیف مخاطب را روشن نمی‌کند و پرونده نود بیش از هر چیزی این نکته را بر مخاطب آشکار کرد که با یک رسانه حرفه‌ای و سیستماتیک روبه‌رو نیست.

**معضل ریاست مدیرانی که رسانه‌ای نیستند
رفتارهای غیرحرفه‌ای مدیران صداوسیما تا آنجاست که مخاطب هنوز نمی‌داند دلیل اصلی تعطیلی نود را باید به خاطر علی فروغی مدیر شبکه سه بدانند یا علی‌عسکری مدیر سازمان یا فشارهایی از خارج از سازمان. حتی وقتی در آخرین روزهای اسفند چالش متوقف شدن برنامه نود برای همه سوال بود، چند خبرنگار از رییس صداوسیما درباره ماندن یا رفتن او از نود می‌پرسند و او طبق فیلمی که در شبکه‌های اجتماعی هم منتشر شد با لبخند عنوان می‌کند که «می‌ماند آقا.» خود فروغی هم هنوز در این باره سکوت پیشه کرده است اگرچه که با این رویه خلاف گفته‌های اولیه خود عمل می‌کند.

فروغی ششم آبان برای اولین‌بار در شبکه سه حاضر شد تا به همه حواشی شبکه سه پاسخ گوید و در بخشی از سخنانش با اشاره به شجاعت و شفافیت به عنوان رویکردهای شبکه سه گفت: خیلی مهم است ما صریح حرف بزنیم و مسوولان این کار را انجام دهند؛ زمانی که تخم‌مرغ گران شده بود رییس صداوسیما درخواست داشت که مسوولان بیایند و توضیح دهند، مردم حق دارند که برای‌شان سوال ایجاد شود و ما باید پاسخ دهیم (خبرگزاری صداوسیما). با این حال انگار این رویه‌ای است که صداوسیما تنها دیگری و غیرخودی را موظف به پاسخگویی می‌داند و در مقابل سوال‌هایی که نسبت به خودش برای مردم ایجاد می‌شود اگر نیازی نباشد توضیحی هم ارایه نمی‌کند.

**قیاس با حرفه‌ای‌ها اما در عمل معکوس
فروغی در همان گفت‌وگو با رضا رشیدپور درباره حواشی برنامه نود که یک‌بار به دلیل پخش یکی از رقابت‌های فوتبال روی آنتن نرفت از بی‌بی‌سی و تخت‌گاز مثال زد و در واکنش به رشیدپور که از این قیاس متعجب شده بود، عنوان کرد که «اصول حرفه‌ای باید رعایت شود. خود شما آقای رشیدپور، آن روزی که می‌خواستی درباره عادل فردوسی‌پور حرف بزنی مگر لطف نکردید و بنده را ساعت 6 صبح از خواب بیدار کردید؟» (خبرآنلاین)

فروغی در حالی این مثال را بیان کرد که این روزها هر بار اتفاقات شبکه سه بیشتر نشان می‌دهد که کمتر اصول حرفه‌ای را رعایت می‌کند. پس از ماجرای جرمی کلارکسون و دعوای او با تهیه‌کننده برنامه، سخنگوی شبکه در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد که کلارکسون تا اطلاع ثانوی حق ادامه فعالیت در شبکه را ندارد و حادثه نیز در دست بررسی است؛ نکته‌ای که فروغی درباره عادل فردوسی‌پور هنوز انجام نداده است. او اما با اشاره به عملکرد رشیدپور برای تماس و اجازه گرفتن از او به روشنی یاد داد که این مورد می‌تواند از جمله اصول او در شبکه تحت مدیریتش باشد.

در همین ارتباط محمدمهدی فرقانی اصل استاد علوم ارتباطات درباره زمان و وقتی که لازم است تا یک برنامه به برند تبدیل شود، توضیح می‌دهد: سال‌ها طول می‌کشد تا یک برنامه به برند تبدیل شود و اعتباری برای یک رسانه به همراه بیاورد منتها در طرفه‌العینی، برخوردهایی می‌شود که می‌تواند اعتبار رسانه و حتی سایر برنامه‌ها را زیر سوال ببرد. از طرفی مخاطب با برنامه انس می‌گیرد و حقوقی برایش ایجاد می‌کند در این صورت وقتی برنامه به یک باره حذف شود گویی مخاطب از حقش محروم شده که این محرومیت تجاوز به حقوق مخاطب است.

وی با اشاره به اتفاق مشابه رسانه‌ای در بی‌بی‌سی توضیح می‌دهد: مشابه این اتفاق در برخی کشورهای دنیا رخ می‌دهد مثل برنامه «تخت‌گاز» بی‌بی‌سی که البته حذف مجری به دلیل یک برخورد غیراخلاقی بود و حذف مجری توجیه داشت ولی حتی حذف همان مجری هم باعث شد رسانه بخشی از مخاطبانش را از دست بدهد و مخاطبان نتوانستند به راحتی با مجریان جدید ارتباط برقرار کنند. با این حال از طرف شبکه نسبت به این اتفاقات توضیح داده شد.

این استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: مخاطب نود در این چند ماه با صحبت‌های ضد و نقیضی نسبت به این برنامه مواجه شده که هر بار از حذف یا ادامه برنامه سخن به میان می‌آمد. مخاطب در عمل دید بدون اینکه توضیحی ارایه شود برنامه مورد علاقه‌اش حذف شد که چنین رویکردی به اعتبار و جایگاه رسانه لطمه می‌زند.

**توهین به حقوق مخاطب
فرقانی در پایان درباره اهمیت توضیح رسانه‌ای نسبت به چنین اتفاقاتی می‌گوید: مدیران می‌توانستند به عنوان پاسداشت حقوق مخاطب به او توضیح دهند و مخاطب این نبود توضیح را به نوعی توهین به خود تلقی می‌کند، فارغ از اینکه این روزها گفته می‌شود مقصر این اتفاقات فروغی است یا هر شخص دیگری، قطعا انگشت مسوولیت ابتدا سمت مدیری می‌رود که در ابتدای حضورش در شبکه از شجاعت و صراحت سخن گفته بود و حتی اگر زیر فشارهای خارج از سازمان صداوسیما به این اتفاق تن داده باشد باز هم نتوانسته به مطلوب خود یعنی «مساله مردم» که در اولین مصاحبه خود بعد از انتصابش در شبکه سه با روزنامه صبح‌نو از آن یاد کرده بود، دست پیدا کند. اما صداوسیما به عنوان یک رسانه کلان و تریبون رسمی و فراگیر کشور با ماجرای «نود» چه هزینه‌هایی باید برای این اقدام خود پرداخت کند؟ این سوالی است که در ادامه این گزارش پاسخ به آن را می‌خوانید:

**بازی باخت- باخت تلویزیون
در این سال‌ها کم نشنیده‌ایم که مدیران صداوسیما از راه‌اندازی و گسترش شبکه‌های فارسی‌زبان علیه کشور سخن گفته و هر بار با آمار 200 تا 250 عددی از این شبکه‌ها یاد کرده‌اند. با این حال گویی خود صداوسیما هم در مواردی با این شبکه‌ها همراهی می‌کند به این ترتیب که مخاطبانش را دودستی به این شبکه‌ها تقدیم می‌کند. صداوسیما خوب می‌داند که طیف بزرگی از مخاطبان نود مردمی هستند که اساسا تلویزیون نمی‌بینند. مردمی که فقط دوست دارند رقابت‌های فوتبالی تماشا کنند و هر دوشنبه‌ها ساعت 23 آنتن تلویزیون‌شان را به سمت یک شبکه خودی و ملی می‌چرخاندند و اتفاقا این برنامه می‌توانست برای همین مخاطبان با حداقل تاثیرگذاری موردنظر سیاستگذاران همراه شود.

مدیران اما ترجیح دادند این برنامه را کلا تعطیل کرده و مساله را از اساس پاک کنند و قید همان مخاطب خاکستری و مخالف صداوسیما را بزنند. درواقع تلویزیون در این ماجرا هم یک برنامه برند خود را حذف کرد که میانگین بالایی از مخاطبان را جذب کرده بود (درحالی که چه مجری نود و چه مخاطبان برایش نوعی سرمایه محسوب می‌شدند) هم ضرر مالی بالایی کرد و ظرفیتی را که سالانه از طریق آن حدود 400 میلیارد درآمد داشت از دست داد.

**تلویزیون ضرر می‌کند یا مخاطب؟
احتمالا مدیران صداوسیما نظریه رسانه‌ای ماکس وبر را که معتقد است «رسانه‌ها باعث ایجاد قدرت اجتماعی می‌شوند» نمی‌دانند یا نمی‌خواهند به تاثیرات آن فکر کنند. این نظریه تاثیر یک رسانه را تا حد ایجاد قدرت‌های اجتماعی می‌داند و البته همان‌طور که در تعریف کارکردهای وسایل ارتباط جمعی هم آمده است از جمله نقش‌هایی که برای آنها متصور است همبستگی اجتماعی است؛ کاری که معمولا تلویزیون در ایام و مناسبت‌های خاص انجام می‌دهد.

برنامه نود البته توانست به خوبی نوعی همبستگی اجتماعی ایجاد کند و اتفاقا بخشی از این همبستگی که طی ماه‌های اخیر دیده شده در اراده مدیران سیما نبوده و شاید به همان نتایج معکوس تصمیم‌های ناگهانی و بی‌تدبیرانه مدیران بازمی‌گردد. تلویزیون با یک رفتار سلبی که غالبا گرفتار چنین تصمیمات و اقداماتی است یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های خود را تعطیل کرد و به این ترتیب می‌توان گفت یکی از بزرگ‌ترین ظرفیت‌ها برای ایجاد و گسترش قدرت‌های اجتماعی را از دست داد و ضرر کرد.

**مگر تلویزیون چند برند دارد؟
این برنامه در این سال‌ها به عنوان یک برنامه برند روی آنتن تلویزیون رفت و فارغ از اینکه چقدر توانست در حوزه تخصصی موفق باشد یا نباشد توانست طیف زیادی از مخاطبان را با خود همراه کند. این برنامه در مواردی حتی مورد پیگیری و علاقه مخالفانش بود و برنامه‌های مختلف فوتبالی نتوانستند به آن برسند. از طرفی تبدیل شدن «نود» به یک برند باعث شد این برنامه الگو و نقطه طلایی بسیاری برای برنامه‌های تلویزیونی باشد. به‌طور مثال بسیاری از تهیه‌کنندگان و سازندگان برنامه‌های سینمایی در گفت ‌وگوهای‌شان بیان می‌کردند که بنا دارند یک «نود» سینمایی بسازند یا جای خالی چنین ساختاری از برنامه‌سازی را در حوزه‌های دیگر احساس می‌کردند.

تلویزیون در این یکی، دو ساله از کلیدواژه برندسازی و تولید برنامه‌هایی با الگوهای ملی استفاده کرده اما در حال حاضر برند شبکه سه تعطیل می‌شود و دو برنامه‌ای که قرار است به عنوان پرمخاطب‌های این شبکه تبلیغ شوند هر دو کپی‌هایی از نمونه‌های خارجی هستند. هر چند نود هم برنامه‌ای کاملا بدیع و خلاقانه نیست اما در طول این 20 سال عادل فردوسی‌پور توانسته بود آن را با دغدغه‌ها و چالش‌های موجود در کشور همراه کند و چنین شائبه‌ای را از خود دور کرد، اما حالا این برند 20 ساله دارد جای خود را به گات تلنت احسان علیخانی و برنده باش رضا گلزار می‌دهد که اولی از فرط کپی بودن و نداشتن معیار در داوری‌ها هنوز وضعیتش برای مخاطب و حتی شرکت‌کننده مشخص نیست و دومی با حاشیه‌هایی از اسپانسر گرفته تا مدل بخت آزمایی و حتی هدف مورد ادعای مسابقه مواجه است.

محمود گبرلو که اجرای فصل دوم برنامه «هفت» را بعد از فریدون جیرانی برعهده داشت و یک‌باره او هم از برنامه‌اش از آنتن کنار گذاشته شد، درباره رفتار حرفه‌ای مدیران با تهیه‌کنندگان می‌گوید: من به عنوان یک برنامه‌ساز و تهیه‌کننده‌ای که به دعوت تلویزیون و سفارش صداوسیما برنامه‌ای را تدارک می‌بینم، حداقل انتظارم این است که در یک قرارداد حرفه‌ای دوطرفه به تعهدات‌مان پایبند باشیم. اگر من تعهد می‌دهم کاری را انجام دهم صداوسیما هم باید به اصولی پایبند باشد که یکی از این اصول این است که اگر می‌خواهد قراردادی را فسخ کند از قبل مثل همه قراردادهای عرف به طرف خود اعلام کند تا به نوعی تهیه‌کننده متوجه شود.

**الگو و قهرمانی که تلویزیون می‌سازد و خراب می‌کند
وی اضافه می‌کند: حداقل انتظار تهیه‌کنندگان تلویزیون این است که اگر با شوق و اشتیاق فرد را برای انجام کاری دعوت می‌کنند وقتی حین کار به مسائلی رسیدند که نمی‌توانستند با فرد کار را ادامه دهند به او اطلاع دهند.

این منتقد سینمایی درباره تعطیلی برنامه‌های برند نیز معتقد است: اگر پخش و تولید برنامه‌ای سال‌ها در تلویزیون متداول بوده است و نارضایتی چندانی در پی نداشته، تعطیل کردن آن باید براساس نظرسنجی یا توضیح منطقی باشد. تلویزیون می‌تواند یک برنامه بی‌مخاطب را تعطیل کند اما برنامه‌ای که پربیننده است اگر به یک‌باره و براساس یک نظر شخصی حذف شود ظلم به خود رسانه ملی و حوزه فرهنگ و هنر است و همچنین نوعی توهین به مخاطب است چون مخاطبان سال‌هاست با آن برنامه ارتباط برقرار کرده اند. با چنین اقدامی تلویزیون، ناخودآگاه فردی را که الگوی مخاطب و حتی قهرمان اوست بی‌دلیل حذف کرده است.

گبرلو سخنانش را این‌گونه پایان می‌دهد: رسانه ملی با این کار بی‌اعتمادی را ترویج می‌کند که بسیار خطرناک و آسیب‌زاست، چون وقتی اعتماد به رسانه ملی کاهش می‌یابد و مخاطب به شبکه‌های غیرملی روی می‌آورد و با آنها ارتزاق می‌کند، این برای رسانه ملی که هدفش جلب رضایت مخاطب است، آسیبی جدی است.

**خبرهای جدید برای نود
دو، سه روز است که اعضای شورای نظارت بر صداوسیما از جلسه‌ای می‌گویند که قرار است طی آن مرتضی میرباقری معاون سیما و علی فروغی مدیر شبکه سه سیما حضور یابند و پرونده «نود» را باز کنند و این دو مدیر توضیحاتی درباره این برنامه ارایه کنند. اگرچه هنوز نتایج این جلسه مشخص نخواهد بود اما مسلم است که خود صداوسیما باید از برنامه‌هایش در مقابل نهادها و شوراهای بیرونی دفاع و حمایت کند و چنین جلساتی کمتر توفیق دارند که بتوانند برنامه‌ای را احیا کنند و به کنداکتور بازگردانند به‌ویژه که پروژه حذف عادل بیشتر اقدامی سیاسی است.

**وقتی پای سیاست در میان است
شاید مهم‌ترین نکته‌ای که صداوسیما را با چنین تصمیم‌گیری‌هایی مواجه کرده، غالب بودن سیاست بر حرفه‌ای‌گری در این سازمان است. صداوسیما هر بار که با جهت‌گیری و نگاه‌های سیاسی وارد موضوعی شده، کمتر توانسته مخاطبش را اقناع کند و بیشتر برای خود ضرر خریده است.

هوشنگ گلمکانی منتقد و روزنامه‌نگار درباره چنین تصمیمی در صداوسیما و اینکه پایان دادن به یک برنامه معتبر در اشل جهانی چگونه و با چه معیارهایی پیش می‌رود؟ می‌گوید: چنین تصمیمی درباره حذف نود به معیارهای حرفه‌ای و جهانی ارتباطی ندارد. این تصمیم حتی با معیارهای سازمانی هم بی‌ارتباط است و بیشتر اقدامی سیاسی است. گلمکانی پیش از این نیز درباره حذف این برنامه نوشته بود: تصمیم‌گیرندگان و مجریان پروژه حذف فردوسی‌پور با محبوبیت او مشکل دارند، یک غیرخودی نباید این همه محبوب و معقول باشد.

درباره برنامه نود البته تقریبا بیشتر منتقدان، هنرمندان و حتی برخی مسوولان هم اظهارنظر کرده‌اند اما اینکه چطور به هیچ یک از این واکنش‌ها در جامعه توجه نمی‌شود و صداوسیما همچنان می‌خواهد روی تصمیم خود پافشاری کند، نکته‌ای است که باید دید جوابش در روزهای آتی چگونه مشخص خواهد شد.

منبع: روزنامه اعتماد

برچسب ها: تلویزیون
عضویت در خبرنامه
نام:
ایمیل:
* نظر: